جدول جو
جدول جو

معنی مضاعف شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مضاعف شدن
دو چند گشتن دو برابر شدن
تصویری از مضاعف شدن
تصویر مضاعف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
مضاعف شدن
دوبرابرشدن، دوچندان شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ دَ)
بخشوده شدن. مورد عفو واقع شدن
لغت نامه دهخدا
ضدیت کردن خلاف ورزیدن: و منصور بن جمهور مخالف شد، . . بنگرید به مخالفت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصادف شدن
تصویر مصادف شدن
رو به رو شدن بر خورد کردن روبرو شدن برخورد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دو چند کردن دو برابر کردن: اگر یک نیکی بود از بنده مومن آن مضاعف کند (خدا)
فرهنگ لغت هوشیار
بر کنار شدن، رها شدن، بخشوده شدن در په گشتن بخشوده شدن عفو شدن، رها شدن
فرهنگ لغت هوشیار
دوبرابر شدن، دوچندان گشتن، افزایش یافتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دریغ خوردن، افسوس خوردن، متلهف شدن، محزون گشتن، پژمان شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مناسب شدن، موافق شدن، سازگار شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هم زمان شدن، مقارن شدن، برخورد کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دوبرابر کردن، دوچندان کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد